پریماه به استخر می رود
سلام جان مامان اول از ذرت درست کردن عزیزم بگم که عاشق ذرتی و همیشه از پارک بابایی برات میخره و عمو جمال هم کلی ذرت آورده خونمون که خودت رو گاز کباب میکنی و میخوری. عزیز دلم دیروز برای اولین بار رفتیم استخر من و شما و خاله اشرف و خاله رقیه و مامان جون حمیده و دختر خاله سما. بابایی برای شما و من مایوی شنا گرفتن مایوی شما سبز رنگه و وقتی مایوت رو پوشیدی همه خوششون اومده بود و هی شمارو با مایوتون نشون میدادن به هم. الهی قربونت برم که با هر نشون دادن مردم شمام خودت رو لوس میکردی و عین مانکنها از جلوی اونایی که تو استخر بودن رد می شدی. الهی قربون شما برم من. کلی تو استخر بازی کردی ولی اصلا از من جدا نشدین. بعد از استخر هم رفیتم تو ...
نویسنده :
حبیبه
9:19